مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم، آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش مهر (میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده و به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و در طول سدههای دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین محو شد، اما تاثیری بهسزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت
تاریخچه مهر پرستی
پیش از زرتشت
پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (دست کم ۶ قرن پیش از میلاد)، ایرانیان دینی چندایزدی داشتند و مهر یا میترا گرانقدرترین ایزد آنان محسوب میشد. او خدای پیمان و تعهد و سرسپردگی متقابل بود. در لوحی به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد که شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیها میباشد، به میترا سوگند یاد شدهاست.
مادها
در زمان مادها زردشت از میان ایرانیان برخاست و به دین و آئین کهنی که از زمانهای پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. این دین خاص ایرانیان بود و تا غلبه اسلام در سراسر ایران رواج داشت.
فرهنگ معین در مورد دین مادها چنین میگوید: از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجستهای که در «قیزقاپان» از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش نشان میدهد، برمیآید که مادها هم میتراپرست و آتشپرست بودهاند و اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه «چیچست» برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند، بنابر عقیده همین محققان مغها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند مغها بر او شوریدند وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد"
هخامنشی
کیش شاهان هخامنشی از دوران داریوش کبیر به بعد، زرتشتی بودهاست، با اینحال، داریوش و جانشینانش قصد ایجاد شرایط سیاسی سختگیرانه برای از میان بردن باورهای قدیمی که همچنان نزد بسیاری از نجیبزادگان محبوب بود را نداشتند. بدینسان آیین زرتشت، رفتهرفته با عناصر آیین چند ایزدی قدیم در هم آمیخت و یَشتهایی در ستایش ایزدان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شدهاست که در آن مهر، ایزدی نظارهگر بر همه چیز و روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمانها، محافظ نیکوکاران در این گیتی و پس از آن و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شدهاست.[۱]
در آیین مختلط دوره موخر سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه دگرکیشی آن چیرگی یافته و دیگر از قربانیکردن گاو که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود.
مهرابهها
به پرستشگاههای مهرپرستان مهرابه گفته میشود. که از دو واژه «مهر» و «آبه» ساخته شدهاست. آبه به معنی جای گود است.
ساختمان مهرابهها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شدهاست. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بودهاست. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.
روشنی مهرابه از روزنههای کوچک سقف و یا پنجرههای باریک تامین میشد، به طوری که فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
مهرپرستی و مسیحیت
آیین مهرپرستی یا میترائیسم رومی و دین مسیحیت همانندیهای بسیاری داشته[۱] و امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غرب چهارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است.[۲] هر چند چگونگی و میزان این تاثیر به ویژه در بین محققان مدافع دکترین مسیحیت امروزی مورد اختلاف بوده و یا کاملاً رد شده است.
زمینه
باور سنتی مبنی بر ارتباط دو آیین مسیحیت و میترایسم تا پیش از شروع میتراپژوهی معاصر بر احکام مجادلهآمیز پدران کلیسا استوار بوده است. از هنگام متهم نمودن پیروان میترایسم به تقلید اهریمنی از مسیحیان توسط ژوستین در اواسط قرن دوم میلادی، این دو آئین به عنوان دو رقیب در معارضه و ستیز به هدف حکومت بر دنیای مغرب زمین، شناخته میشدند[۳][۴][۵] چنانکه ارنست رنان در کتاب «مبدا مسیحیت» خود به سال ۱۸۸۲ میلادی عنوان داشت: «اگر واقعه مهلکی سد راه پیشرفت مسیحیت میگردید، دنیا میترایی میبود.» با اینحال دانش اندکی تا به آن سال در خصوص میترائیسم وجود داشت.[۶]
در اواخر قرن نوزدهم میلادیفرانتس کومونباستانشناس و واژهشناس مشهور بلژیکی، طی اکتشافات و تحقیقات بسیار در سوریه و ترکیه، موفق به کشف نقش و نگارها و کتیبههایی در بناهای تاریخی این مناطق گردید و با تکیه بر آنها شباهتهای بسیار میترایسم در غرب و آیین مزدیسنا در ایران باستان را در کتابش در اوایل سده بیستم مطرح نمود[۷] و به پدر پژوهش مدرن میترایسم شهرت یافت.[۸] بعدها پس از اکتشافات بسیار دیگر در سرزمینهای متعلق به روم باستان با استفاده از تکنیکهای حفاری و بازسازی مدرن در قرن بیستم، فرانتس کومون در سال ۱۹۵۴ رم پایتخت روم باستان را به خاطر اکتشافات فراوان آثار میترایی و مهرابهها، در محوطه داخل و اطراف شهر، پایتخت میترایسم نامید و انبوه این اکتشافات، بر اهمیت درک رابطه آیین میترایسم و مسیحیت افزود.[۹]
میترایسم و مسیحیت همانندیهای بسیاری داشتهاند.[۱۰][۱۱] تاویل و تفسیر کومون و محققان هم عقیده او از این شباهتها این است که هر دو آیین میترایی و مسیحیت با خاستگاهی شرقی به هدف استیلای فرهنگی و حکومت بر جهانی پهناور، به ستیز و رقابت با یکدیگر پرداخته و در در طول چهار قرن نبرد با وجود شکست میترایسم در برابر مسیحیت، این آیین و دیگر آیینهای رازآمیز مغلوب تمام رمق و شکل و اندیشه و چارچوب نمادها و رموز خود را به مسیحیت واگذار کردند.[۱۲]
برخی از این شباهتها طبق نظریات او و دیگر میتراپژوهان همعقیده او بدینسان میباشند: تثلیث در هر دو آیین وجود دارد. آیینهای میترایی به طور مخفیانه و در سردابها تشکیل میشد و مهرابهها نیز به شکل غار بنا شده و در آن دخمهها مراسم اسرارآمیز آیین، برگزار میگردید. مراسم تطهیر و غسل تعمید نیز در هر دو مذهب مشترک بوده. افروختن شمع در کلیساها، نواختن ناقوس، وجود حوضچه آب مقدس در ورودی کلیساها و سرود دستهجمعی به همراه نواختن موسیقی از شباهتهای مراسم میتراییسم و مسیحیت هستند. مراسم شام آخر (عشاء ربانی یا اوکاریست) و صرف نان و شراب در دو آیین مشترک است؛ دوازده مقام میترایی و دوازده فلک یاور میترا به حواریون دوازدهگانه عیسی تغییر یافتند. روز یکشنبه (مهرشید در فارسی) به نام روز خورشید[۱۳]-چنانکه از نام آن پیداست- روز ویژه مهرپرستان بود که در مسیحیت نیز به همین شکل است؛ رهبانیت و ریاضت در آیین میترا وجود داشت و به مسیحیت نیز راه یافت. مسیح و مهر هر دو در رستاخیزروح، جاودانگی و قیامت از موارد مشترک بوده، همانگونه که مهر میانجی میان خداوند و بشر است، مسیح نیز واسطه خدا و انسان است؛ گفته میشود نشان هلال ماه بالای هفت شاخه شمعدان در برخی از کلیساها موید این نظر است، از آنرو که ماه در آیین میترا نقش نمادین مهمی دارد؛ مقام هفتم از آیین میترا مقام پدر پدران است که به دین مسیح راه یافته و کشیشان پدران مقدس و پاپ پدر پدران نام گرفتند. مهر در برج حمل، بره به دوش دارد و عیسی نیز برهای در آغوشش گرفتهاست. سرانجام روز تولد مهر یا «خورشید شکستناپذیر»[۱۴] همان روز انقلاب زمستانی در روم، ۲۵ دسامبر بود که در سده چهارم میلادی روز میلاد مسیح تعیین شده و به عید کریسمس شهرت یافت.[۱۵][۱۶] ظهور نموده و اعمال انسانها را داوری میکنند؛ اعتقاد به
هر چند امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غرب چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشتهاست.[۱۷]، اما تعابیر و ایدههای فرانتس کومون مبنی بر مشتق شدن میترایسم روم از میترا در آیین مزدیسنا در ایران و برخی از تعابیر او در برگرفته شدن مفاهیم مسیحیت از میترایسم از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادلهآمیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل گشته است.[۱۸]
چنانکه ریچارد گوردون باستانشناس و میتراپژوه عضو «دومین همایش میتراپژوهی» [۱۹] دربارهٔ پیدایش و تکامل میترائیسم رومی، چنین مینویسد: «آنچه منطقی به نظر میآید آن است که میترائیسم، دستِکم به شکل تکاملیافتهاش، تا پیش از اواسطِ قرن دوم میلادی وجودِ خارجی نداشته است.» [۲۰]
پرفسور Edwin M. Yamauchi تاریخدان، ناستیک/عهدین/میتراییسم پژوه معاصر [۲۱] و از اعضای «دومین همایش میتراپژوهی»The [۲۲] هم در اینباره مینویسد: «تقریبا هیچ شاهدی مبنی بر وجود این دین(میتراییسم) در غرب، مگر تا زمانی خیلی دیر، وجود ندارد و این زمان خیلی دیرتر از آن است که بتوانیم شکلگیری مسیحیت را تحت تاثیر میترائیسم بدانیم.»[۲۳] رونالد نش در کتاب انجیل و یونانیان (The Gospel and the Greeks) دراینباره چنین مینویسد: «شکوفایی میترائیسم هنگامی رخ داد که از تاریخ اتمام متون اصلی عهد جدید مدتها گذشته بود؛ هنگامی که برای تاثیرگذاری بر مسیحیتِ قرن اول خیلی دیر شده بود».[۲۴] این در حالیست که نخستین اقدام برای بنیان نهادن مجموعه عهد جدید، احتمالاً توسط مارسیون رومی در حدود سال ۱۵۰ پس از میلاد صورت گرفته است و قدیمیترین نوشته پیدا شده از انجیل تکه کاغذی متعلق به سالهای ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلادی به زبان یونانی است و همچون سایر موارد یافت شده نویسنده اصلیاش مشخص نیست و انجیلی که متعلق به قرن نخست میلادی باشد و یا به زبان آرامی (زبان عیسی و شاگردانش در فلسطین) نوشته شده باشد، موجود نیست.[۲۵]
همچنین Edwin M. Yamauchi از مراجع آکادمیک در زمینهٔ میترائیسم[نیازمند منبع]، طی مصاحبهای با Lee Strobel (روزنامهنگار مجله شیکاگو تریبون)، دربارهٔ تاریخچه حضور میترائیسم در غرب و تاثیر آن بر مسیحیتِ، معتقد است که بیشتر آنچه دربارهٔ میترائیسم منتشر شده بر پایهٔ تئوریهای فرانس کومون میباشد. کومون در سال ۱۹۰۳ کتابِ مشهورش رازهای مِهرها (Mysteries of Mithras) را منتشر کرد. این اثر او موجب شد تا «مرکز پژوهشی تاریخ ِادیانْ» مسیحیتِ نوخاسته (در قرن نخستین میلادی) را تاثیریافته از میترائیسم بداند. در دههٔ ۱۹۷۰ در دومین همایش میتراپژوهی که در تهران برگذار گردید، برخی محققین به انتقاد از کومون پرداختند. ریچارد گوردون انگلیسی و برخی دیگر به این نتیجه رسیدند که تئوری کومون توسط شواهد موجود، پشتیبانی نمیشود و تفاسیر و تحلیلهای وی امروزه مورد بررسی قرار گرفتهاند و تمام نقاط اصلی آنها مردود اعلام شدهاند. به عقیده این محققان برخلافِ آنچه کومون به آن باور داشت، هرچند که میترا خداییایرانی[۲۶] بوده و شواهد مربوط به ستایش آن به قرن چهاردهم پیش از میلاد میرسد، اما تقریبا هیچ شاهدی مبنی بر وجود این دین در غرب، مگر تا زمانی خیلی دیر، وجود ندارد - و این زمان خیلی دیرتر از آن است که بتوانیم شکلگیری مسیحیت را تحت تاثیر میترائیسم بدانیم.[۲۷]
از جمله تفاوتهای مسیحیت و آیین میترایسم، چندخداباوری و دوآلیسم[۲۸] میتراییسم، عدم حضور زن در مراسم این دین[۲۹]، جنگاوری میترا[۳۰] نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تاریخچه مهر پرستی,
موضوع :
آیین میترا , ,